راز گل سرخ .....*** | ||
|
ای آب نیلگون و گهر بار كشورم ?
پشت آن پنجره رو به افق پشت دروازه ترديد و خيال لابلاي تن عرياني بيد من در انديشه آنم كه تو را وقت دلتنگي خود دارم و بس ?امروز را در خانه مي مانم.. و در به روي كس نمي گشايم اما...بي در و پيكر است خانه ذهنم مي آيند و مي روند دوستان ناموافق آشنايان ناسازگار ?
نفس می کشم نبودنت را نیستی هوای بوی تنت را کرده ام می دانی پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است تو نیستی آسمان بی معنیست حتی آسمان پر ستاره و باران مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد تو نیستی و من چتر می خواهم ... هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده... خودم را به هزار راه میزنم به هزار کوچه به هزار در نکند یاد آغوشت بیفتم .
?
عشق زمانی است که برای شاد کردن... معشوق احتیاجی به کلام نداشته باشی.. تنها لرزش قلب تو کافی است... ? حرفی نزنی ! طاقت جنجال ندارم ،،
بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
از حس پریدن پرم و بال ندارم ?
آهم که هزار شعله در بر دارد / صد سلسله کوه را ز جا بر دارد من رعدم و میترسم اگر آه کشم / سرتاسرِ آسمان ترک بر دارد . . .
هر که آید گوید: گریه کن، تسکین است چند سالی است که من می گریم ولی ای کاش کسی می دانست
حالمان خوب است ... ! ?
زندگی باید کرد ،
?
به من گفت برو گورِت رو گم کن …
گریه کردم در آستانه ی عشق
گریه کردم به روی شانه ی عشق
گریه کردم که با بهانه ی عشق ... بنشینم بهار برگردد گریه کردم در انزوای خودم گریه کردم فقط برای خودم گریه کردم که لا به لای خودم ... گم شوم تا قطار برگردد
جان غمگین ، تن سوزان ، دل شیدا دارم ?
خــوب ِ مــن ، تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد ?
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …
من ماندم و حلقه طنابی در مشت با رفتن تو به زندگی کردم پشت
بودنت را دوست دارم
وقتی مرا در بر میگیری ?
کنارم بخوابو به دورم بتابو از این لب بنوشو چو تشنه که آبو
خدا دوست دارد لبی را ببوسد نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد خدا دوست دارد من و تو بخندیم
نه در جاهلیت بپوسیم بگندیم بخواب آرام پیش من لبت را بر لبم بگذار مرا لمسم کن و دل را به این عاشق ترین بسپار بخواب آرام پیش من منی که بی تو میمیرم لبت را بر لبم بگذار که جان تازه میگیرم ?
رفتی و جات خالی شد تو خونه م ?
عاشق هوس های عاشقانه ام
?
هیچ چیز بیشتر و بدتر از این ... ?
دلم به اندازه تمام روزهای پاییزی? گرفته است... ? من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم
رنگین کمان آسمان عشق دور از تو رنگین نیست
آئینه ها دور از تو می گریند احساس ها رنگ غم و اندوه می گیرند
گلهای گلدان ها از شرم میمیرند
در یای شعرم بی تو می خشکد
در وسعت این دشت پهناور دور از تو خاری هم نمی روید
آهنگ ها غمگین آغازها پایان
معراج ها در خاک ای شرقی زیبا
رنگین کمان عشق
دور از تو رنگین نیست …
اگر کلمه دوستت دارم نمایشگر عشق خدایی من نسبت به توست اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلبهاست
اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست ?
شنیده ام که تو عکس شکسته می کشی با رنگ اگر حقیقت است بیا من شکسته ام بی سنگ
به آن لبخندت که چون لبخند گلهاست / به رخسارت که چون مهتاب زیباست به گلهای بهار عشق و مستی / به قرآنی که آن را میپرستی
قسم ای نازنین تا زنده هستم / تو را من دوست دارم میپرستم
درون کلبه تاریک و تارم / تویی تنها چراغ روزگارم
کبوترهای شعرم تیر خوردند / نمیبینی که عمری بی قرارم ? |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |